نبود نظارت برعملکرد شوراها
محمدحسن آصفری؛ نایب رئیس کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها در گفتوگو با ما ضمن تأکید بر اهمیت نقش شوراها ورود آنها را به عرصههای سیاسی تهدید میداند و معتقد است شوراهای شهر و روستا نباید آلوده جریانهای سیاسی شوند، بلکه باید با استفاده از نظر فرهیختگان شهرها و روستاها و با انتخاب شهرداران و دهیاران توانمند در راستای توسعه و عمران شهرها و روستاها گام بردارند. وی اضافه میکند: متأسفانه در سالهای اخیر هر ازگاه گزارشهایی از عملکرد برخی شوراها در خصوص تخلفات مالی یا اخلاقی منتشر میشود. هرچند تعداد این گزارشها کم است اما میتواند موجب بیاعتمادی مردم به شوراها و تهدیدی برای آینده این نهاد شود. با این حال بسیاری از شوراها در مدتی که از فعالیت آنها میگذرد پاکدست و کارآمد بودهاند و دغدغههای مردم را داشته و صادقانه به مردم خدمت کردهاند و موجب عمران و آبادی شهرها و روستاهای محل خدمت خود شدهاند.
وی با اشاره به نبود نظارت برعملکرد شوراها میافزاید: در قانون، نظارت بر فعالیت این نهاد وجود ندارد، به همین دلیل کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها به دنبال این است نظارت برعملکرد شوراها را با حضور نمایندگانی از دادستانی، مجلس، شورای نگهبان و استانداریها تشکیل دهد تا دیگر شاهد تخلفات و انحراف شوراها از مسیر قانونی نباشیم.
بیاعتمادی مردم را رقم زدهاند
محمد امیرپناهی؛ عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی نیز به ما میگوید: هر چه از زمان تشکیل شوراها به زمان حال نزدیکتر شدهایم، عملکرد این نهاد سیاسیتر شده و به جای اینکه تشکلی مردمنهاد باشند به نهادی حزبی تبدیل شده و بیاعتمادی مردم را رقم زدهاند؛ چنانکه براساس پژوهشها میتوان گفت تجربه شوراها طی مدتی که از فعالیت آنها میگذرد به هیچ وجه موفق نبوده است.
نقش کمرنگ تشکلهای مردمنهاد
امیرمحمود حریرچی؛ جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی نیز تأکید میکند انتخابات در شوراها باید به دور از روابط سیاسی و براساس روابط مردمی باشد تا افراد خوشنام و مردمی مناطق مختلف شهر و مطلع از مشکلات مردم و ظرفیتهای مناطق به این عرصه راه یابند.
به این ترتیب امور شهرها و روستاها با همکاری تشکلهای مردم نهاد و جلب مشارکت آنها پیش میرود؛ اما متأسفانه در بیشتر شهرها، نه اعضای شورای شهر درد مردم را میشناسند و نه اختیارات قانونی لازم به آنها داده شده است، درنتیجه به جای جذب همکاری سمنهای مردمنهاد که واقعیت جامعه و کف خیابان هستند و ایفای نقشهای اجتماعی، فرهنگی، عمرانی، آموزشی، بهداشتی و اقتصادی ،فقط به امور سیاسی پرداخته و عملکرد موفقی نداشتهاند.
توانستهاند اعتماد مردم را جلب کنند
اما علی یوسفی؛ دانشیار گروه جامعهشناسی دانشگاه فردوسی نظر دیگری در این خصوص دارد، چنانکه معتقد است: پیش از تشکیل شوراها مردم نقشی در انتخاب شهردار نداشتند، اما با تشکیل این مجموعه، اراده آنها در انتخاب مدیریت شهرها و روستاها که ارتباط نزدیک با زندگیشان دارد بیشتر شده، بنابراین میتوان گفت با اینکه به لحاظ تاریخی نهادی نوپا محسوب میشود اما در همین مدت، ارتباط مردم با دولت و مدیریت محلی تقویت و بخشی از انتظارات آنها از طریق شوراها با نظارت مؤثر اعضای شورا توسط شهرداری برآورده شده است. بنابراین ارزیابی کلی از عملکرد شوراها نشان میدهد بیش از سایر نهادها حتی مجلس توانستهاند اعتماد مردم را جلب کنند.
ناقصالخلقه بودن شوراها
عباس نصر؛ نویسنده کتاب «شوراها و توسعه پایدار به همراه قانون تشکیلات شوراهای اسلامی شهر و روستا» معتقد است: نخستین مشکل شوراها این است که زایش و رویش آن در فرهنگ سیاسی غیر شورایی اتفاق افتاد و زمینه فرهنگی برای تولد آن آماده نشد و ناگهان تشکیل شد. دومین مسئله ناقصالخلقه بودن آن است چون با اختیاراتی که در دو اصل ۶ و۷ قانون اساسی به شوراها داده شده تطابق چندانی ندارد و تنها بخشی از اختیارات پیشبینی شده قانون اساسی را داراست؛ درحقیقت به جای شورای شهر و روستا، با شورای شهرداری و دهیاری مواجهیم.
این پژوهشگر شوراهای شهر و روستا با بیان اینکه پس از دولت هشتم هیچ یک از دولتها اقدامی برای ارتقای جایگاه شوراها انجام نداده و این نهال نوپا را در حالت اولیه رها کردهاند، نداشتن بودجه و اعتبار تعریف شده و جایگاه اساسی را از مشکلات دیگری میداند که به این نهاد آسیب زده است. وی اضافه میکند: شوراها با برعهده گرفتن نظارت بر عملکرد شهرداریها و دهیاریها بخش قابل توجهی از مسئولیت استانداریها و دولت را از دوش آنها برداشتهاند، اما بودجهای مناسب در ازای این موضوع برای آنها در نظر گرفته نشده، بنابراین با توجه به همه این مشکلات، میتوان گفت نقش شوراها در اداره شهرها و روستاها قابل قبول است.
وی تصریح میکند: پس از انقلاب با برکناری خانها، اربابها و کدخداها، خلأ مدیریت روستاها محسوس بود و جهاد سازندگی روستاها را به کمک شوراهای برخاسته از خود مردم اداره میکرد تا سرانجام با تشکیل شوراها این خلأ برطرف شد. ولی در مورد شهرها نقش شوراها متفاوت است زیرا شوراهایی که در شهرها طراحی شدهاند شورای شهرداری شدهاند و این مسئله آفتهایی به همراه دارد. شوراها با دریافت دستمزد اعضا و کارکنان، وابسته به شهرداری هستند یعنی اعضای شورا حقوق خود را از همان سازمانی دریافت میکنند که مسئول نظارت بر آن هستند.
نظر شما